حقایق روانشناختی جالب که دید تازه ای به شما می دهد!

به گزارش مجله عطر یاس، وبسایت روزیاتو-گلریز برهمند : اینکه گفته می گردد هر کاری که انجام می دهیم، فقط و فقط نتیجه تصمیمی است که خودمان گرفتیم، تا حدودی اشتباه است. مغز ما دائماً در حال فریب دادن ما است و درک نادرستی از واقعیت به ما می دهد. در ادامه به پدیده های روانشناختی می پردازیم که رفتار انسان را تحت تأثیر قرار می دهند و منطق را از او می گیرند.

حقایق روانشناختی جالب که دید تازه ای به شما می دهد!

1- سندرم قورباغه در آب جوش

نام این سندرم از یک آزمایش واقعی گرفته شده. اگر یک قورباغه را درون یک دیگ پر از آب بگذارید که دمای مناسبی دارد و به تدریج حرارت را زیاد کنید، قورباغه آنقدر برای متعادل کردن دمای بدن خود کوشش می نماید که خسته می گردد و توان خود را از دست می دهد، در نتیجه، وقتی آب به نقطه جوش می رسد دیگر نمی تواند از دیگ بیرون بپرد. اما اگر قورباغه را از ابتدا درون آب جوش بگذارید، فوراً بیرون می پرد.

این مسأله در خصوص انسان ها هم صدق می نماید. وقتی دچار گرفتاری ای می شویم، ترجیح می دهیم مسائلی که هنوز اندک هستند را تحمل کنیم و این مسأله آنقدر ادامه پیدا می نماید که شرایط به بدترین حالت ممکن می رسد. روابط ناخوشایند و شغلی که به آن بی علاقه هستیم، هر دو تله هایی هستند که به خاطر بی میلی به تغییر شرایط، خود را گرفتار آن ها می کنیم.

2- تفکر محافظه کارانه

مغز ما به باور های قدیمی ما وفادار می ماند و آن ها را رها نمی نماید و اطلاعات تازه و تصدیق شده را نادیده می گیرد. برای مثال، مردم در گذشته اعتقاد داشتند که کره زمین نه گرد، بلکه صاف است (حتی امروزه هم چنین افرادی وجود دارند). چون برایشان راحت تر بود که اینطور فکر نمایند.

بسیاری از ما هم در زندگی روزمره خود به شدت محافظه کار هستیم. برای ما سخت است اطلاعات منسوخ شده و حتی احساساتی که تازگی خود را از دست داده اند را کنار بگذاریم.

3- اثر شترمرغ

وقتی اوضاع بد می گردد، در بیشتر مواقع دلمان نمی خواهد که از مسائل خود چیز زیادی بدانیم و وارد جزئیات شویم، مثل شترمرغی که سرش را در شن ها پنهان می نماید. ما اطلاعاتی که ناراحت مان می نمایند را نادیده می گیریم و ترجیح می دهیم به مسائلمان فکر نکنیم. مثل دوران مدرسه که اگر معلم هنوز برگه های امتحان را تصحیح ننموده بود خشنود می شدیم، چون نمی خواستیم نتیجه امتحان مان را بدانیم.

4- اثر نقطه کور

شاید متناقض به نظر برسد، اما عدم توانایی ما در تماشا تعصبات شناختی خودمان، خود نوعی تعصب محسوب می گردد. اثر نقطه کور هم به همین شکل است. آدم ها مسائل رفتاری دیگران را می بینند، اما حتی واضح ترین عیب های خودشان اصلا به چشمشان نمی آید. تحقیقات نشان داده است که هر کسی دست کم یک بار این پدیده را تجربه نموده است.

5- خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس

گاهی ارزیابی ما از ارزش اطلاعات در دسترس مان بیشتر از ارزش واقعی آن ها است. این مسأله به ویژه زمانی رخ می دهد که می خواهیم تصمیمی بگیریم. برای مثال، کسی که از عادت بد خود دفاع می نماید، می گوید که کسی را می شناسد (یا ممکن است اصلاً او را شخصاً نمی شناسد و فقط در خصوصش شنیده است) که روزی سه پاکت سیگار می کشید، اما صد سال عمر کرد. مغز ما نه فقط احتمال وقوع چنین نمونه منحصر به فردی، بلکه احتمال صحت نداشتن آن را هم در نظر نمی گیرد. در نتیجه، شخص به طور اتوماتیک این نمونه خوب را به شرایط خود ربط می دهد و اصلاً احساس نگرانی نمی نماید.

6- اثر دانینگ-کروگر

ما وقتی کار تازهی را یاد می گیریم، در خصوص تصوری که از استعداد خود پیدا می کنیم دچار تعصب می شویم، که نتیجه آن به وجود آمدن اعتماد به نفس کاذب خواهد بود. به همین خاطر است که افراد تازه کار و بی تجربه به همکاران با تجربه خود توصیه های به زعم خودشان ارزشمندی می نمایند، در حالی که اشتباهات خود را اصلاً نمی بینند. هر چه تجربه بیشتری کسب کنیم، بیشتر متوجه می شویم که هنوز چیز های زیادی وجود دارد که بلد نیستیم و خودمان را خوب نمی شناسیم.

7- ترجیح دادن ریسک صفر

تحقیقی نشان داده است اگر از آدم ها بخواهید بین اینکه ریسک پایینی را به صفر برسانند یا اینکه ریسک بالایی را به مقدار چشمگیری کاهش دهند، اکثریت مورد اول را انتخاب می نمایند، حتی اگر نتیجه آن زیان بخش باشد. مثلاً ترجیح می دهید ریسک پایین سوانح هوایی به کل از بین برود یا تصادفات رانندگی زیادی که رخ می دهد به مقدار چشمگیری کاهش پیدا کند؟ در اغلب موارد، ریسک صفر برای مغز گزینه مجذوب کننده تری است.

8- اثر خرچنگ ها در سطل

مشاهدات نشان می دهد یک خرچنگ تنها زمانی می تواند از درون یک سطل خودش را بیرون بکشد که تنها باشد. اما اگر خرچنگ های دیگری هم درون سطل وجود داشته باشند، آن ها سعی می نمایند جلوی بالا رفتن خرچنگی که می خواهد فرار کند را بگیرند.

جامعه انسانی هم همینطور است. آدم ها به صورت ناخودآگاه نمی خواهند که کسی از اطرافیانشان تغییر مثبتی در زندگی اش ایجاد کند، چون در مقایسه معلوم می گردد که آن ها شرایط بدی دارند. برای مثال، وقتی یکی از اعضای گروهی می گوید که تصمیم گرفته به باشگاه برود، بقیه گروه سعی می نمایند با گفتن جملاتی مثل همین طوری هم خوبی! یا احتیاجی بهش نداری! و صحبت هایی از این دست، او را منصرف نمایند، چون موفقیت آن شخص را نمی خواهند.

9- اثر دکتر فاکس

این اثر هم تأثیر گذاری زیادی دارد و هم بسیار خطرناک هست. این پدیده باعث مجذوب کنندهیت اطلاعات مبهم و مشکوک برای عموم مردم می گردد. دلیل این مسأله کاریزما است. بیشتر مردم حرف های یک گوینده خوش بیان را باور می نمایند و در اغلب موارد متوجه منطقی نبودن یا حتی اشتباه بودن حرف های او نمی شوند. در عین حال، هر چه صلاحیت گوینده بیشتر، اما در ظاهر کمتر ترغیب نماینده باشد، حرف های او کمتر مهم به نظر می رسد. به همین خاطر است که حتی امروزه هم فرقه ها و علوم جعلی هواداران زیادی دارند.

10- پیش بینی احساسی

تصور کنید که رابطه عاطفی تازهی را آغاز نموده اید و احساس می کنید که شیفته شریک عاطفی تان شده اید، اما در واقع احساس تان را با عشق اشتباه گرفته اید. مغز شما عروسی تان در آینده را تصور می نماید و شما در خصوص زندگی زیبایی که در کنار هم خواهید داشت خیالبافی خواهید کرد. با این حال، وقتی این احساسات اولیه از بین برود، ممکن است احساس کنید که شریک عاطفی تان انتظارات شما از یک زیبا را برآورده نمی نماید و از او ناامید شوید. این مسأله در خصوص هر چیز دیگری هم که انتظار بالایی از آن داشته باشید صدق می نماید. هر چه بیشتر برای چیزی صبر کنید و هیجان بیشتری قبل از وقوعش داشته باشید، در نهایت وقتی انتظار به سرانجام برسد کمتر احساس خشنودی خواهید کرد.

پ

منبع: برترین ها
انتشار: 14 مهر 1403 بروزرسانی: 14 مهر 1403 گردآورنده: etre-yas.ir شناسه مطلب: 2216

به "حقایق روانشناختی جالب که دید تازه ای به شما می دهد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "حقایق روانشناختی جالب که دید تازه ای به شما می دهد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید